loading...
دست نوشته های یک پسر دیوانه
hossein بازدید : 95 تابستان 1391 نظرات (1)

یادمه وقتی کلاس پنجم بودم انشا اصلا بلد نبودم و همیشه ۱۷ یا ۱۶ می شدم اونم به خاطر این که معدلم پایین نیاد.یادش به خیر! یه بار تو امتحان ترم اول موضوع انشا این بود که شجاعت یعنی چی؟منم یکم فکر کردم و رو برگه نوشتم شجاعت یعنی این و برگه رو سفید تحویل دادم! فکر می کردم که صفر می شم ولی معلم بهم ۱۸ داد و گفت ۲ نمره رو هم به خاطر این کم کردم که اخر جمله ات نقطه نداشت!!

hossein بازدید : 86 تابستان 1391 نظرات (2)

کلاس که تموم شد دوتایی باهم راه افتادیم که بیایم. اخه تقریبا هم مسیر هستیم. همیشه برگشتنی با هم یه چیزی می خوردیم. رسیدیم جلوی یوپر مارکتی که همیشه ازش خرید می کردیم. گفت صبر کن برم یه چیزی بخرم تا باهم بخوریم. بهش گفتم صبر کن مگه تو روزه نیستی؟ گفت برو بابا تو هم دلت خوشه ! خدا اون بالا نشسته تا ببینه منو تو روزه ایم یا نه؟ اون کارای مهم تری داره. تو چشماش نگاه کردم . فقط نگاه کردم . بعد بایه سیلی زدم تو گوشش . اون هیچی نگفت . اخه خیلی وقته با هم رفیقیم. منم بعد از این که بهش سیلی زدم رفتم ولی اون همونجا وایستاد.

می دونید چرا زدم تو گوشش؟ اخه رفیقمه برام مهمه که چی کار می کنه و چی کار نمی کنه.

hossein بازدید : 63 تابستان 1391 نظرات (9)

سلام.

من اسمم حسینه و امروز این بلاگ رو راه انداختم تا دستنوشته هام رو تایپ کنم و این جا براتون بزارم . تا شاید یکی پبدا بشه و بخونتشون.اگه حتی یک نفر هم از خوندن مطالب من احساس کنه که یه چیزی بهش اضافه شده یا یه باری از روی دوشش کم شده من به حدفم از ایجاد این بلاگ رسیدم. بی زحمت یا نظر هاتون به من کمک کنید تا بهتر بتونم بنویسم.

مرسی.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 12
  • کل نظرات : 21
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 18
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 25
  • بازدید ماه : 44
  • بازدید سال : 203
  • بازدید کلی : 5,754
  • کدهای اختصاصی